بیماري فوما ( ساق سیاه) کلزا (Black Leg)


بیماری ساق سیاه (Black leg) یا شانکر ساقه مدت زیادی است که در سبزیجات خانواده چلیپائیان در اروپا و آمریکا شناخته و گزارش شده است. وجود این بیماری روی کلزا تاکنون از کشورهای ایتالیا، کانادا، آلمان، فرانسه، هلند، کنیا، نیوزلند، سوئد، انگلستان گزارش شده است.

نحوه خسارت

خسارت بیماری به گیاه معمولا به صورت لکه های روی برگ‌ها، ساقه ها و گاهی کاهش رشد و کیفیت ظاهر می‌شود.

علائم بیماری

علائم بیماری ممکن است در تمام اندام‌های هوایی گیاه دیده شود.در مرحله گیاهچه علائم بیماری، نخست روی کوتیلدون‌ها به صورت لکه‌های گرد نامنظم سفید تا خاکستری با نقاط سیاه (پیکنیدها) ظاهر می‌شوند.

لکه‌ها در روی برگ‌ها در مقایسه با کوتیلدون‌ها واضح‌تر هستند. علائم برگی نخست به صورت لکه‌های گرد تا بی‌شکل ظاهر می‌گردد. رنگ لکه‌ها در قسمت مرکز سفید تا خاکستری و در حاشیه معمولاً بنفش است. در روی لکه‌ها اغلاب نفاط سیاه رنگ دیده می‌شود که همان پیکنیدهای قارچ هستند. پیکنیدیوسپورهای تولید شده روی کوتیلدون‌ها یا برگ‌های اولیه آلوده، می‌تواندسبب بروز آلودگی ثانویه شده و قسمت‌های پایین ساقه را آلوده ساخته و منجر به ایجاد شانکر طوقه گردند که خسارتزایی مرحله بیماری است.

همچنین علائم بیماری ممکن است به صورت لکه‌هایی در ساقه، به صورت شانکر مشاهده شود که خسارتزاترین حالت بیماری است. اندازه شانکر ممکن است به تدریج افزایش یافته، پوست دور تا دور ساقه تخریب شده گیاه در نزدیک سطح خاک شدیداً خسارت دیده و ورس نماید.

حمله قارچ به گل‌آذین می‌تواند سبب سوختگی (بلایت) در گل‌ها شود. غلاف‌هایی که دارای زخم با پوشش قارچ باشند، تولید بذور آلوده می‌کنند. بذرها اغلب چروکیده هستند و ممکن است جوانه نزنند.

چرخه بیماری:

عامل بیماري می تواند در تمام فصل زراعی گیاه را مورد حمله قرار داده و تمام قسمت‌هاي گیاهان حساس (کوتیلدون، برگ‌ها، ساقه، ریشه‌ها و غلاف‌ها ) را آلوده نماید. آسکوسپورهاي تشکیل شده در روي کلزاي سال قبل، منبع مهم آلودگی اولیه بیماري می‌باشند. در ایجاد بیماري، علاوه بر نژاد پاتوژن، تطابق زمانی آزاد شدن
آسکوسپورها با مرحله حساس رشد گیاه حائز اهمیت است. معمولاً ظهور اولین پسودوتسیوم‌هاي بالغ و آزاد شدن آسکوسپورها پس از نخستین بارندگی پائیزه، همراه با کاهش دما شروع می‌گردد. آزاد شدن آسکوسپورها سپس طی دورة بارندگی یا رطوبت نسبی بالا بمدت 2 تا 3 ماه ادامه می‌یابد آسکوسپورها بعد از قرارگرفتن روي کوتیلدون و برگ‌ها، جوانه زده و از طریق استمات‌ها و زخم‌ها وارد گیاه شده وفضاهاي بین سلولی و سلول‌هاي مزوفیل را اشغال می‌نماید. نخستین علائم بیماري طی چند روز ظاهر می‌گردند. قارچ سپس به طرف پایین دمبرگ، عمدتاً در داخل آوند چوبی یا بین سلول‌هاي پارانشیم آوند چوبی و پوست رشد می‌نماید. مرحله رشد سیستمیک قارچ بدون علائم قابل مشاهده است. قارچ سرانجام به سلول‌هاي پوست ساقه حمله کرده و آنها را می‌کشد، در نتیجه زخم (شانکر) سیاه رنگی بوجود می‌آید که ممکن است کاملاً دور تا دور ساقه را احاطه نماید. در بعضی موارد قارچ به داخل ریشه رشد کرده و موجب سیاه شدن و پوسیدگی پوست ریشه و طوقه می‌شود. (آسکوسپورها ) گیاهانی که بطور سطحی در اثر تغذیه پرندگان صدمه دیده باشند، در مقابل آلودگی حساس‌تر هستند.خروج آسکوسپورهاي تولید شده به دنبال یک دوره رطوبت بالا صورت می‌گیرد. آلودگی کوتیلدونها تحت شرایط مرطوب و خنک (5 تا 20 درجه سانتی‌گراد) تقویت می‌گردد و حساس‌ترین زمان آلودگی در مرحله 6 برگی گیاه می‌باشد.
پیکنیدسپورهاي تشکیل شده در روي زخم‌هاي اولیه ممکن است در گسترش بیماري از طریق آلودگی ثانوي (بعنوان اینوکولوم ثانوي) در داخل مزرعه حائز اهمیت باشد. تحت شرایط رطوبت نسبی ثابت 80 % و تناوب نور 15 ساعت با طیف حرارت متفاوت 4 تا 26 درجه سانتیگراد، پیکنیدسپورها توانسته‌اند جوانه زده و موجب
آلودگی گیاهچه‌هاي کلزا گردند.
عامل بیماري بعد از برداشت محصول، روي بقایاي کلزاي باقی مانده در مزرعه حالت ساپروفیت داشته و شدیداً فعال است. در شرایط نامساعد این قارچ به صورت میسلیوم پایدار می‌ماند. در صورتی که شرایط مرطوب و دماي معتدل وجود داشته باشد قارچ مزبور روي بقایاي گیاه، تشکیل پسودوتسیوم‌ها را می‌دهد که منبع اصلی بقاء قارچ است. پایداري پاتوژن روي بقایاي کلزا تحت شرایط کنترل شده حداقل به مدت پنج سال گزارش گردیده است. عامل بیماري ممکن است از طریق بذر نیز پایدار بماند.

دستورالعمل اجرایی کنترل

برای ارزیابی بیماری، درصد بوته های آلوده و شدت آلودگی هر بوته تعیین می‌شود. شدت آلودگی هر بوته برابر درصد قسمت های آلوده آن در نظر گرفته می‌شود.

کنترل زراعی

از آنجا که بقایاي کلزاي آلوده سال قبل مهمترین منبع آلودگی می‌باشد، از این رو کنترل بیماري از طریق‌ روش‌هاي زراعی اهمیت خاصی دارد.
_ از بین بردن کاه و کلش از طریق زیرخاك نمودن آنها توسط شخم عمیق به منظور تسریع در پوسیدن و
ممانعت از تشکیل آسکوسپورها یا سوزاندن بسیار موثر است.
_ غرقاب کردن مزرعه به مدت 10 روز در کاهش بیماري موثر است.
باتوجه به اینکه پایداري عامل بیماري نسبتاً کم بوده و جمعیت آن در عرض یک یا دو سال به مقدار زیاد کاهش می‌یابد، لذا برقراري تناوب سه ساله با گیاهان غیراز خانواده چلیپائیان بویژه غلات آیش – کلزا می‌تواند روش کنترل عملی خوبی باشد.
مبارزه با علف هاي هرز: نقش علف‌هاي هرز خانواده چلیپائیان نیز نباید در تولید آسکوسپور نادیده گرفته شود.

تاریخ کشت: مزارع زود کشت آلوده تر از مزارع دیر کشت در 3 ساله اخیر بوده اند.

درمورد مزارع بذري رعایت 5 کیلومتر فاصله از مزارعی که درسال قبل زیر کشت کلزا بوده اند، الزامی است.

کنترل شیمیایی

توجه: سموم توصیه مبارزه شیمیایی بر اساس نتایج تحقیقات موسسه گیاهپزشکی کشور می‌باشد.

استفاده از بذور گواهی شده که با قارچ‌کش مناسب ضد عفونی شده باشند.

سمپاشی مزارع آلوده در اوایل فصل رویشی (قبل از مرحله روزت) در مرحله 2 تا 6 برگی با قارچکش تبوکونازول (EW250) به مقدار یک لیتر در هکتار یا پروپیکونازول (EC 250) به مقدار یک لیتر در هکتار و در انتهاي مرحله گل و غلاف بندي در دو نوبت با قارچ کش فولیکور با دز یک لیتر و یا کاربندازیم به میزان یک کیلوگرم در هکتار با 400 لیتر آب در هکتار با موتور سمپاش‌هاي اتومایزر پشتی 12 لیتري و یا سمپاش‌هاي توربولاینر با بیش از 500 لیتر آب در هکتار و یا با هواپیما با 40 لیتر محلول سمی سمپاشی شود.

از سمپاش‌هاي دیگر جهت سمپاشی علیه بیماري اسکلروتینیا و فوما در مزارع کلزا استفاده نشود.

از اختلاط هر گونه کود مایع و سموم شیمیایی با قارچکش‌هاي فوق الذکر جداً خودداري شود.

منبع: مقاله دستورالعمل اجرایی مدیریت بیماری فوما در زراعت کلزا توسط اساتید فریبا وفایی اسکویی و حمید یدایی در تاریخ مرداد 1397 به شماره 970959 تهیه شده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *